مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
هـر که مـرا بـا داغ زهــرا آشـنـا کـرد خـیرش قـبولِ حق، دلـم را با خـدا کرد من دسـتـبوسـش میشوم تا روز محشر هرکس مرا ایـنگـونه بر او مـبـتلا کرد یک لحظه با خود فکر کن بیاو چه میشد؟ پـروردگـار ما عجب لـطـفی به ما کرد حــتـی اگــر ذریــۀ زهـــرا نــبــاشــیـم او را به مهرش میشود مادر صدا کرد در قـلب زهـرا جا گرفته هرکه خود را پـای دفـاع از مـذهبِ شـیـعـه، فـدا کرد زهـرا، که امرش بر امامش بود واجب خود را به پشت در فدای مرتضی کرد آن فرقه که در سینهاش بغض علی بود در کوچه با زهرای مرضیه چهها کرد مـلـعـونِ نـامـردِ نـمـک نـشـناسِ کـافـر چـه آتـشـی در خـانـۀ حــیـدر بـپـا کـرد راه ورود نــانـجــیــبــان را بـه خــانــه روبـاه پـیـرِ شـهـر، بیرحـمـانه وا کرد در ازدحـام و همهمه، یک لحـظه مادر با سـیـنۀ زخـمی کـنـیزش را صدا کرد در روی زهـرا بود، فـضه با مکـافـات از سـیـنـۀ مـجـروح او در را جـدا کرد چـشـمان حـیـدر تـار میبـیـند، بـمـیـرم شهـر دو رویی ها عجب با او وفـا کرد دار و نـدارش بـین آتش سـوخـت مردم آهی کـشـید و ذوالفـقـارش را رها کرد |